قدس آنلاین- نثر عرصه معنایابی است، اگرچه معنای نثر غالباً آنقدر ساده است که یافتن آن کار آسانی محسوب میشود. البته باید همینجا تفاوت معنا و مفهوم را متذکر شد و آن اینکه معنا حاصل زنجیره کلمات و ارتباط دستوری میان آنهاست و مفهوم حاصل زنجیره کلمات و ارتباط فرهنگی میان آنها، که فراتر از دستورزبان قرار میگیرد.
معنای جمله معروف بالا از هایدگر با توجه به دستورزبان این است یا میتواند این باشد که: هستی در زبان جاری دارد، یا: زبان هستی را در خود جای داده است، یا...
اما مفهوم این جمله به این راحتی قابل بیان نیست(راستش من هم اصلاً این مفهوم را نمیدانم!)
شعر چون جمله هایدگر دارای عباراتی معنادار است، اما در پس این سطرها مفهومی کلی است که به آن هویت فراواقعی میبخشد و حتی معنای عادی جملات را دستخوش دگرگونی میکند. شعر دارای منطقی ذهنی و متافیزیکی است که زبان را از وجه معناشناختی دور و به وجه زیباشناختی و خیالین متمایل و بلکه منطبق میکند.
اینجاست که ماهیها میتوانند بیرون از رودخانه شنا کنند، حال آنکه در واقعیت ماهیها در بیرون از رودخانه و بر خاک درحال جان کندن هستند. اینجا درواقع معنا و ضدمعنا برهم منطبق شدهاند. در این موقعیت علیرغم سادگی زبان، مفهوم بهسادگی درک نمیگردد، مگر در همان منطق ویژه متن.
آرزو کواکبیان در این شعر که در سراسر آن حسی پارادوکسیکال جاری است، مفهوم مرگ و زندگی را در هم آمیخته است. آیا صیاد در اعماق آب به ماهیان زنده خیره مانده است یا مرده؟ آیا این مرگ و زندگی در این وضعیت متناقضنما ظرفیتی نمادین یا استعاری نمییابد؟
ملاحظه میگردد که شعر کواکبیان علیرغم معنای ساده سطرها، مفهوم پیچیده و تودرتویی دارد و زیر لایه رویی آن، لایههای معنایی پنهانی وجود دارد که خواننده را به کشف خویش فرا میخوانند.
*همسفر آرزوها ـ آرزو کواکیبان ـ اقلیما ـ ۱۳۹۴ ـ صفحه ۱۲
نظر شما